آیا شما هم یک Smombie هستید؟
اصطلاح نوپدید Smombie، فاواژه سال 2015
آیا شما هم یک Smombie هستید؟
آمریکایی ها جوری فیلم می سازند که اگر نه همه فیلم اما بخشی از فیلم تبدیل به حقیقت می شود. مثلا می روند درباره سیل های ویرانگر، زلزله های وحشتناک، توفان های بزرگ فیلم می سازند، چند سال بعدش زمین ترک می خورد و مردم را می بلعد، سونامی می آید شهرها را زیر و رو می کند. آنها به همین بلایای طبیعی اکتفا نمی کنند. برمی دارند درباره تشعشعات هسته ای، انفجارهای عظیم، حملات تروریستی و بیولوژیکی فیلم می سازند، همه مردم دنیا را بدبخت می کنند که خودشان توی فیلم خودشان بیایند قهرمان شوند و دنیا را نجات دهند.
آدم های عجیبی هستند آمریکایی ها؛ عشق قهرمان بازی، اکشن، سرعت و فلان. چند سالی است که ساختن فیلم درباره ومپایرها را هم شروع کرده اند. ومپایرها همان کنت دراکولای با ابهت دهه 30 آمریکا هستند که حالا در قرن بیست و یکم، خیلی شیک و خوش سیما زیر نور آفتاب بدنشان می درخشد و بعضی هایشان با انسان ها همزیستی مسالمت آمیزی دارند. زامبی ها هم که همیشه همه جا حضور داشته اند. من شخصا اولین بار زامبی ها را در یکی از کلیپ های مرحوم جکسون دیدم.
البته بهتر است به جای کلیپ بگویم فیلم کوتاه موزیکال! آنجا بود که من فهمیدم زامبی به کسی می گویند که مرده اما در واقع نمرده ولی پوسیده و از قبر بیرون می آید تا بقیه را بخورد یا یک همچین چیزی. مرحوم جکسون به صورت کلی بدآموزی داشت اما این کلیپ تصویری اش به صورت وحشتناکی بدآموزی داشت. چون ما، دوستان و برادرانمان یاد گرفتیم ادای زامبی ها را دربیاوریم و در عالم بچگی آدم خوار شده و دنبال آدم سالم ها کنیم به قصد خوردنشان، که خب خیال تان راحت باشد من نتوانستم تا امروز هیچ آدمی را بخورم. بزرگ تر که شدیم این اصطلاح «زامبی» در دهان مان ماند و چون به هنگام نوجوانی کمی دماغ ها باد می کند و صدا خش برمی دارد و صورت نافرم می شود، ما در نوجوانی دیگر با گفتن یا شنیدن این کلمه به هیجان نیامدیم، بلکه خشونت درونمان نهادینه شد.
حالا که دیگر به دوران میان سالی نزدیک می شویم از این اصطلاح هنگامی استفاده می کنیم که کسی در موبایلش ذوب شده باشد؛ بازی کند یا دایم در تلگرام چرخ بخورد و حواسش به مهمانی و گپ ما نباشد. باید بگویم در این سن و سال استفاده از این واژه، حرص خوردن را در ما نهادینه کرده است.
با توجه به اینکه کلمه زامبی، چیزهای زیادی را در ما نهادینه کرده و ما دیگر خسته شده ایم و گاهی نهادینه شده هامان قاطی می شود و اشتباه بروز پیدا می کند از انتخاب موسسه انتشاراتی لانگِنشاید در آلمان استقبال می کنیم. این موسسه کلمه سال 2015 آلمان را Smombie اعلام کرده است که تلفیقی از دو کلمه Smartphone و Zombie است. این کلمه به کاربر تلفن هوشمندی گفته می شود که محو محتوای تلفن هوشمند خود شده است و از دیگران غافل و بی خبر مانده است. به هر حال خیلی بهتر از زامبی است که ما را یاد مرحوم جکسون و وحشت دوره کودکی و دماغ و رخ رنگ پریده دوره نوجوانی و سرزنش های دوران جوانی می اندازد. این یک واژه نو است که هر چند آلمانی است اما می شود احساسات متفاوتی در ما نهادینه کند اگر درست استفاده کنیم.
لذا خواهشمندم با طراحی شعارهای مهر محور و مودبانه با استفاده از این کلمه بکوشیم زامبی را از خود دور کنیم. مثلا درکافه ها روی دیوار بنویسیم: Smombie نباشید. یا به افرادی که دایم سرشان توی گوشی هست بگوییم «Smombie جان!» احتمالا متوجه نمی شود پس با روی باز دوباره تکرار کنید: «Smombie جان! دوست عزیز با شما هستم، سرت رو از روی موبایل بردار به ما نگاه کن».
Smombie ها زامبیان مدرن
آنچه عربهای مدرن: “هاتفذکی”، فرانسویان: Ordiphone، تاجیک ها: Телефони ҳушманд، ایرانیان: “تلفن هوشمند” و اغلب مردم جهان Smartphoneاش مینامند، ببینید با جوان راستقامتِ دیروز، امروزه چه کرده است. جوانان جهان گویی «زامبی» شده اند. زامبی به زبان و در اعتقاد بومیان جزیره هائیتی، (دور از جان جوانان عزیز!) یعنی مرده متحرک.
“زامبیان” جدید را امروزه همه جا میبینید: جوانان راستقامت دیروز که امروزه خمود و بی روح شده اند؛ زیرا تلفن همراه اگر روزی عمدتاً وسیلهای برای برقراری ارتباط در میان افراد بود، امروزه زنجیره ارزشهای صنعتی ارتباطات سیار جهان باعث شده است که این وسیله در اصل مفید، عمدتاً به وسیلهای برای خودمشغولی و منزوی ساختن فرد تبدیل شود.
نشانه زامبیان مدرن، در دست داشتن تلفن هوشمند است، گاه با «دوگوشی» در گوش، از خودبیخود، سرافکنده، دوتاشده و خیره به صفحهای روشن، بی اختیار در برابر جریان دادههایی معلق در ابری دوردست، اما نه بیتفاوت نسبت به محتوایی که خواهی-نخواهی سیلوار دریافت میشوند!
فاواژه سال 2015 جوانان آلمان Smombie است که پیامش، هشدار به کاربران تلفن هوشمند در سطح جهان است، یعنی به همان کسانی که مصداق «باغبانان ز خزان بی خبرند»!!
اصطلاح نوپدید، Smombie را به زحمت میتوان یا نمیتوان فارسیسازی کرد، زیرا از ادغام دو اصطلاح Smartphone و Zombie به روش «نحت» یا blending، به وجود آمده است. پس، اصطلاح Smombie به کاربر تلفن هوشمندی اطلاق میشود که به نحوی محو محتوای تلفن هوشمند خود شده است که از دیگرانش غافل و بی خبر است.
اصطلاح رقیب، merkeln بود!
در سال 2015، واژهای که پیش از گزینش Smombie به نظر میرسید “جوانواژه” سال در زبان مخفی جوانان آلمانی شود،merkeln (مصدر برساخته از نام رئیس دولت آلمان به معنی و با کاربردِ “دست روی دست گذاشتن” و “اقدامی نکردن”) بود! اما به یکباره خانم مرکل، به “مادر پناهندگان” معروف و محبوب جوانان آزادیخواه و مغضوب جوانان “پگیدازده” شد. پس در نهایت، اصطلاح Smombie رأی آورد و جوانواژه سال 2015 آلمان شد.
اکنون، برسازی (جعل) و گزینش این اصطلاح جدید از سوی جوانان آلمان، در حکم انتقادی بزرگ به جهانی شدن تلفن هوشمند و رد رفتار اعتیادآمیز جوانان در استفاده از تلفن هوشمند است.
این اصطلاح، در پیمایش واژهیابی سال، توسط انجمنی وابسته به مؤسسه انتشاراتی “لانگِنشاید” آلمان بیشترین رأی را آورده است.
مؤسسه انتشاراتی لانگِنشاید
لانگِنشاید در سال 1856 در برلین تأسیس شد. این مؤسسه از سال 2008 تاکنون، زبان مخفی جوانان آلمان را پایش و در اواخر هر سال با انتشار فهرستی از جدیدترین جوانواژههای جوانان آلمانی، به صورت برخط رأیگیری و «جوانواژه سال» جوانان آلمان را معرفی میکند.امسال،Smombie رأی آورد و جوانواژه سال 2015 اروپا شد.
Smombie = Smartphone + Zombie فاواژه سال 2015 آلمان به معنی مرده متحرک تلفن هوشمند در دست
سابقه گزینش غیر رسمی فاواژه جوانان در ایران
در سال 1387، من برای نخستین بار در ایران، تعدادی فاواژه را در جمع همکارانم در فرهنگستان زبان و ادب فارسی به رأی گذاشتم، و “پیامک” فاواژه آن سال شد.
به همین ترتیب، فاواژه فارسی در دهه اول هزاره سوم را نیز “همراه” انتخاب و در ماهنامه «دنیای مخابرات» معرفی کردیم.
البته “فاواژه”، خود از نوآوریهای زبانی است که من آن را در همان سال از ادغام “فاوا ” (فناوری اطلاعات و ارتباطات) و “واژه”، ساخته بودم.
سنت خوبی که ماهم باید رعایت اش کنیم
اکنون همه انجمنها و ناشرانی که در کشورهای مختلف، واژه سال انتخاب میکنند، همه مدیون سنت انتخاب واژه سال در آلمان هستند.زیرا بیش از سه دهه است که آلمانیها همه ساله چند واژه سال را انتخاب و معرفی میکنند.پس از آلمانیها، سایر کشورهای آلمانی زبان نیز مثل اتریش، سوئیس ، لیختن اشتاین و بخشی از ایتالیا، به نام “تیرول جنوبی” اقدام مشابهی کردند و میکنند.به این ترتیب همه ساله پنج واژه آلمانی در پنج کشور، واژه سال میشوند: در آلمان، اتریش، سوئیس، لیختن اشتاین و در بخش آلمانی زبان ایتالیا به نام”تیرول”.
پس اگر همین فعالیت در حوزه زبان فارسی صورت گیرد، ما نیز همه ساله باید در چند قلمرو زبان فارسی، واژه سال را برگزینیم: در ایران، تاجیکستان، افغانستان و در سمرقند ازبکستان.
ولی متاسفانه چنین کار خوبی هنوز در ایران و کشورهای مذکور، باب و سازماندهی نشده است.
توسعه تفکر گزینش واژه سال
اندیشه گزینش واژه سال به تدریج، ایده گزینش “ناواژه” سال را نیز مطرح کرد و همینطور انتخاب “جمله سال” و گزینش “ناجمله سال” نیز در پی آن آمدند.اکنون این فکر، توسعه یافته و صاحبان رسانهها را وادار کرده است تا موارد زیر را همه ساله به انتخاب عموم بگذارند:
• “واژه تهدیدشده سال” (از لحاظ فراموششدن و از خاطرهها رفتن، متروکه شدن و مردن یک واژه)
• “واژه سال نوجوانان” (واژهای از زبان مخفی گویش ویژه جوانان)
• “بهترین واژه وارداتی سال” (واژهای که بدون معادلسازی، “عاریه گرفته شده” و در زبان پذیرفته شده است)
• “واژه اینترنتی سال” (واژهای که کاربران اینترنت وضع کرده باشند.)
بعد از فکر انتخاب “واژههای سال”، اندیشه انتخاب “واژه دهه”، “واژه سده” و “واژه هزاره” در هر زبان نیز مطرح شدند.
برای مثال “واژه هزاره” برای انگلیسیزبانان در هزاره دومShe : انتخاب شد که در هزاره اول، وجود نداشت.
پارسیآگاهی را پاس داریم!
“پارسی، زبان فرشتگان است” من این را نمیگویم، از یک زبانشناس هندی که استاد زبان فارسی است نقل قول میکنم!
در نبود واژهآگاهی سازمانیافته، اتفاقات زبانی عجیبی در زبان فارسی معاصر میافتد که برای گویشوران این “زبان فرشتگان”، پذیرفتنی نیست.برای مثال در دولت نهم و دهم، ناواژه و اصطلاح غیر انسانیِ “سرمایه انسانی” از انگلیسی آب نکشیده سرمایهداران آمریکائی وارد فارسی و در ایران اسلامی رایج شد آنچنان که در نام معاونت ریاست جمهوری نیز ظاهر شد تا این که در دولت یازدهم ملغی شد.اما فکر نمیکنم لغو ناواژه و اصطلاح غیر انسانیِ “سرمایه انسانی” آگاهانه بود.فارسی در معرض این کژراهیها است و چاره کار، واژهآگاهی سازمان یافته، نه از بالا به پائین، بلکه از پائین به بالا است.
من پیشنهاد میکنم: اربابان رسانه و ناشرانی چون: فرهنگ معاصر، انتشارات دانشگاه تهران، انتشارات امیر کبیر، مؤسسه لغتنامه ایران، سازمان مطالعه و تدوین کتاب (سمت)، انتشارات سروش، نشر دانش امروز، انتشارات معین، انتشارات مدرسه و دهها انتشاراتی دیگر با یا بی یاری فرهنگستان زبان و ادب فارسی، با یا بی کمک انجمن زبانشناسی ایران گردهم آیند و انجمنی یا انجمنهایی برخط و برونخط را برای پایش و گزینش و اعلام رسمی واژه سال، ناواژه سال، جمله سال، ناجمله سال، فاواژه سال، جوانواژه سال، واژه متروک سال، واژه وارداتی سال، واژه تهدیدشده سال، واژه دهه، واژه سده و واژه هزاره به وجود آورند.
منبع:
- هفته نامه عصر ارتباط
- فناوران